English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2251 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pole vaults U بانیزه پریدن
spears U بانیزه زدن
spear U بانیزه زدن
pole vault U بانیزه پریدن
speared U بانیزه زدن
spearing U بانیزه زدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
leister U بانیزه خاردارماهی گرفتن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
field event U مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field events U مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
punches U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
burr U بامته سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن شکست
transfixion U عمل سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
punctured U سوراخ کردن شکست
burrs U بامته سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
tusk U سوراخ کردن یا کندن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
burring U بامته سوراخ کردن
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
punched U سوراخ ایجاد کردن
punches U سوراخ ایجاد کردن
pecked U بانوک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
punches U مهر کردن سوراخ
peck U بانوک سوراخ کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن قایق
spit U سوراخ کردن تف انداختن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
broached U سوراخ کردن قایق
punch U سوراخ ایجاد کردن
broach U سوراخ کردن قایق
gride U سوراخ کردن فرورفتن
punched U مهر کردن سوراخ
hollow forge U سوراخ کردن گرم
pecks U بانوک سوراخ کردن
punch U مهر کردن سوراخ
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
stick U سوراخ کردن نصب کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
grids U دریچه سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
swage block U قالب سوراخ سوراخ
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
finger hole U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
mure U سوراخ
openings U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
outages U سوراخ
foramen U سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
opening U سوراخ
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com